معنای بشارت از نظر اهل لغت
در این قسمت بشارت از ریشه بشر را از دیدگاه اهل لغت مورد مطالعه قرار می دهیم.
علامه مصطفوی در کتاب التحقیق[1] خود چنین می فرماید:" و أمّا البشرى: فهی اسم لما بشّرت به من خیر، کالبهمى اسم نبت، أو أنّها مصدر کالرجعى، بمعنى البشر لازما أو متعدیّا.
*مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرىلِلْمُؤْمِنِینَ[2]
... و لمّا کان البشر فعلا مطلوبا یوجب الانبساط و الفرح و الطلاقة: فقد عبّر عنه بصیغة التبشیر، و هذا بخلاف الانذار و هو تخویف العباد، فعبّر عنه بصیغة الانذار- رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ. و فی هذا کمال لطف منه تعالى."
اما قاموس[3] قرآن کریم در ذیل معنای استبشار چنین می فرماید:
"استبشار: بمعنى طلب شادى و یافتن و یا دانستن چیزى است که شاد میکند «وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» [4]، در باره کسانى که هنوز بآنها نپیوستهاند شادمانند که بآنها خوفى نیست و محزون نمیشوند یعنى شهداء از اینکه میدانند براى مؤمنان که در دنیا ماندهاند بیمى و اندوهى در آخرت نیست شادى میکنند و از این حقیقت که دانستهاند طلب شادى مینمایند «وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ» [5]، اهل مدینه آمدند در حالیکه از شنیدن قضیّهى میهمانان لوط شادى میجستند و شادمان بودند.
بشِّر: بشارت در خبر مسرّت بخش و اندوه بخش هر دو بکار رفته است نحو «بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» [6]، و نحو «بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً» [7].
طبرسى در ذیل آیهى اخیر فرموده: اصل بشارت خبر مسرّت بخشى است که بوسیلهى آن، شادى در پوست صورت احساس میگردد، و در خبر اندوه بخش نیز بکار میرود عرب گوید: پاداش و تحیّت تو، کتک است. راغب آنرا یکنوع استعاره میداند. از کلام طبرسى نیز بدست میاید که این یکنوع تحکّم است یعنى مژده و پاداش ندارى مگر عذاب.
بَشیر: مژده ده، جمع آن بشر بر وزن (قفل) است «وَ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ
الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ»[8]
، او کسى است که بادها را پیش از رحمت خود (باران) مژده دهنده فرستاده.
معنای انذار از نظر اهل لغت
در قاموس[9] قرآن پیرامون معنای نذر چنین می نویسد:
"نذر:دانستن و حذر کردن.
در قاموس گوید: «نذر بالشّىء: علمه فحذره» انذار بمعنى اعلام است با تخویف «أنذره بالامر انذارا: أعلمه و حذّره و خوّفه».
ناگفته نماند: ما بین نذر بمعنى فوق و نذر بمعنى نذر کردن که پیش از این گفته شد فرقى پیدا نکردیم مگر آنکه فعل این از باب علم یعلم و فعل آن از باب ضرب یضرب و نصر ینصر آید. وَ اذْکُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ بِالْأَحْقافِ[10]. برادر عاد (هود علیه السّلام) را یاد کن که قوم خویش را در سرزمین احقاف انذار کرد و ترساند که اگر براه خدا نیایند عذاب خداوندى در دنیا و آخرت در کمین آنهاست لذا گفتهاند: انذار تخویف است از مخوفیکه زمان آن وسیع است تا از آن احتراز شود و اگر زمانش وسیع نباشد آنرا اشعار گویند.
نُذُر:
(بضم اوّل و دوّم) مصدر است بمعنى انذار مثل: فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ[11]. چطور بود عذاب من و انذار من در اقرب الموارد تصریح کرده که آن مصدر غیر قیاسى است و در مجمع آنرا اسم مصدر گفته که در مقام مصدر واقع شود.
ولى بیشتر جمع نذیر آید مثل کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ[12]. قوم ثمود انذار کنندگان را تکذیب کردند هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى[13] .
هذا اشاره است بقرآن یا بحضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و در صورت اوّل مراد از نذر کتابهاى گذشته انبیاء است.
(منذر): انذار کننده: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ[14]. وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ[15].
(نذیر): انذار کننده این لفظ در قرآن مجید فقط در باره پیامبران آمده و گاهى توأم با لفظ «بشیر» است مگر در آیه هذا نَذِیرٌ ... که گذشت و گفتیم ممکن است وصف قرآن باشد. فَقَدْ جاءَکُمْ بَشِیرٌ وَ نَذِیرٌ[16]. نذیر اسم مصدر نیز آمده بمعنى انذار چنانکه در اقرب الموارد تصریح کرده و از آنست آیه فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ[17]. زود میدانید انذار من چگونه از روى واقع است.
نتیجه گیری
با توجه به آن چه که گذشت این نتیجه را می توان گرفت که انذار و تبشیر هردو به معنای با خبر کردن می باشند ، لکن یک وقت این باخبر کردن از چیزی است که شوق و مسرت شنونده را نیز به همراه خواهد داشت که می شود بشارت و یک وقت این خبر از عاملی است که آن عامل موجب ایجاد ترس در شنونده خواهد شد که انذار نام خواهد گرفت.
با ریزبینی در این مساله ی انذار و تبشیر و توجه به مقوله ی تنبیه و تشویق این نتیجه را خواهیم گرفت که آن چه در تربیت باید مد نظر باشد کنترل فرد است به وسیله بشارت ها و انذار ها و استفاده ی از تشویق ها و تنبیه ها چیز جدایی از بشارت و انذار نیستند، چرا که زمانی که از تنبیه و تشویق برای تربیت انسان استفاده می شود در واقع منظور استفاده کننده همان بشارت و انذار است.به طور مثال پدری که فرزند خود را برای نماز خواندن تشویق می کند و به او به طور مثال مبلغی پول می دهد در واقع می خواهد این عمل در آینده تکرار شود و این عمل انجام می شود تا دفعات بعد هم نماز بخواند و به او خبر می دهد این را که پدر او از این کار فرزندش راضی می باشد و ممکن است باز هم به خاطر این عمل تشویق شود.(خبر از تشویق ها خود نوعی بشارت است و همچنین خبر از تنبیه ها نوعی انذار).
البته گاهی اوقات تشویق وتنبیه از بشارت و انذار جدا می شوند. به طور مثال زمانی که یک پدر از دست فرزندش عصبانی است و برای فروکش کردن عصبانیت خود اقدام به تنبیه فرزندش می کند دیگر قصد تربیتی در میان نیست اگر چه اثرات تربیتی برآن عمل مترتب خواهد بود.
[1] - التحقیق :ج1/ص277
[2] -سوره مبارکه بقره آیه 97
[3] - قاموس قرآن: ج1ص194
[4] - سوره مبارکه آل عمران آیه170
[5] - سوره مبارکه حجرآیه ی 67
2-سوره مبارکه بقره آیه ی 25
[7]- سوره مبارکه نساء آیه 138
[8]- سوره مبارکه فرقان آیه ی 48
[9]- قاموس قرآن : ج7/ص41
[10] - سوره مبارکه احقاف آیه 21
[11] - سوره مبارکه قمر آیه 18
[12] - سوره مبارکه قمر شریفه 23
[13] - سوره مبارکه نجم شریفه 56
[14] - سوره مبارکه رعد شریفه 7
[15] - سوره مبارکه شعرا شریفه 208
[16] - سوره مبارکه مائده شریفه 19
[17] - سوره مبارکه ملک شریفه17